آخرین ارسالات تالار |
![]() |
#1 | |||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]() نقل قول:
این یادداشت در پی آن نیست که با در پیش گرفتن یک بحث تئوریک و تحلیل نظری در ریشههای فلسفی و جامعهشناختی حقوق بشر، به تعارضات درونی حقوق بشر غربی پرداخته و یا دوگانه حقوق بشر غربی/ حقوق بشر اسلامی ایجاد نموده و رجحانهای حقوق بشر اسلامی را بنمایاند - اگرچه در این زمینه نیز مطلبها و نوشتنیهای زیادی گفته و نوشته شده، و البته که جای بحث فراوان باز هم هست - آنچه که موضوع این نوشته را تشکیل میدهد، تصویب قطعنامه ضد ایرانی در پارلمان اروپا با مضمون حقوق بشری علیه جمهوری اسلامی ایران است. باید دانست که این «حقوق بشر» چیست که غرب در طول سی و پنج سال حیات طیبه جمهوری اسلامی دائم از نقض آن در ایران سخن گفته و کشور ما را همواره با این دستاویز به ظاهر و با قطعنامههای صوری محکوم کرده است؛ محکومیتی که البته از نظر ما هم فاقد وجاهت و ارزش است. به راستی حقوق بشر چیست؟ 1- مفهوم امروزین حقوق بشر (droit de l’homme) با کمی اغماض از قرن هجدهم به بعد شکل گرفته است. عموماً، حقوق بشر مرسوم را برخاسته از نظریات اصحاب قرارداد اجتماعی (توماس هابز، جان لاک و ژان ژاک روسو) میدانند که در زمینه انواع حکومتها و شیوههای حکمرانی قلمفرسایی کردهاند. فرض ابتدایی این سه اندیشمند، فرضی غیرمنطقی و غیرقابل باور است. آنها گفتهاند که در گذشتههای دور، جوامع در «حالت طبیعی» بودهاند. منظور از حالت طبیعی هم وضعیتی است که نظم ساختاری بر جوامع حاکم نبوده و دولت و حکمرانی هم وجود نداشته است و مردم پس از طی حالت طبیعی است که تصمیم به ایجاد نظم ساختاری و تشکیل دولت میگیرند. البته اینان مشخص نمیکنند که دقیقاً در کدام برهه از تاریخ بشریت بوده که نظم ساختاری وجود نداشته است و برای توجیه نظریات بعدی خود خوانندگان را تنها به «گذشته» و دوره بدون نظم و بدون حکمران حواله میدهند. پس از این فرض، غیرباورتر ادعاهایی است که اصحاب قرارداد اجتماعی بر این فرض استوار کردهاند و سه، چهار قرن است که اقسام حکومتها و متعلقات آن از جمله حقوق مرسوم بشر را بر سر زبانها انداختهاند. تنها برای کمک به اتقان بند انتهایی این یادداشت، به شاهبیت نظریات این عده اشارهای میکنیم. توماس هابز، طبیعت بشری را گرگ میداند و دولت را حیوان مصنوعی خطاب میکند. او تمام کارکرد این حیوان مصنوعی (دولت) را در ایجاد امنیت خلاصه میکند. حاکم برآمده از نظرات هابز، لویاتان (leviathan)، که نام یک اسطوره یهودی در عهد عتیق و اخیراً هم یکی از نمادهای شیطانپرستی است، میباشد. این حاکم، دارای قدرتی مطلق است که بدون هرگونه بازخواستی تمام مردم بایستی از وی اطاعت تام و کمال داشته باشند. از آنجا که در نظر هابز، طبیعت انسان گرگ است، لویاتان با قدرت بیحد و حصری که دارد، با وضع قوانینی مسئول برقراری امنیت در بین این گرگهاست. لذا اگر بتوان حقوق بشری را در اندیشه هابز پیدا کرد، پشتوانه نظری آن همین گرگ بودن طبیعت انسان و قدرت بلامنازع و بیقید لویاتان (حاکم) است که صرفاً از سر درماندگی و برای جلوگیری از درندگی انسان توسط وی وضع شده است. جان لاک، که به دلیل اثرگذاری تفکراتش بر سایر اندیشمندان غربی پس از وی و همچنین بر ساخت سیاسی کشورهای غربی به پدر لیبرالیسم کلاسیک معروف شده است، خود دارای تناقضات و تنگنظریهای بسیاری است. به عنوان یک نمونه، او در بحث از اشخاص دارای صلاحیت رایدهنده، اولاً که زنان را به کلی خارج از صلاحیت رای دادن برمیشمرد (چه رسد به این که بخواهد برای زنان منزلتی در حد انتخاب شدن قائل شود)، ثانیاً از مردان هم تنها آنهایی را که دارای سرمایه هستند واجد حق رای میداند، ثالثاً، در نظر او شهروندان بیسواد و بزهکار نیز حق رای ندارند؛ چنین تفکراتی مربوط به عهد عتیق یا قرون وسطا هم نیست، بلکه لاک در قرن هجدهم میلادی از دنیا رفته است! این پدر لیبرالیسم کلاسیک، خود یکی از بدیهیترین حقهای هر بشری، یعنی همان حق آزاد زیستن را به صورت تشکیلاتی نقض کرده است و دارای بزرگترین مافیای بردهداری انسان در اروپای قرن هفدهم و هجدهم بوده است. داستان تفکرات و زندگی دیگر اندیشمند عصر روشنگری یعنی ژان ژاک روسو نیز از این دو تعجبآورتر است. روسو نیز مانند لاک زنان را در حدی نمیداند که بتوانند رأی دهند. وی رسماً آزادی را متعلق به یک قوم خاص میداند و اقوام را هم به وحشی و غیر وحشی تقسیم میکند و معتقد است که اقوام وحشی را باید در مناطق لمیزرع، افراد نیمهوحشی را در مناطقی که نیمهخشکاند و افراد آزاد را هم در مناطق حاصلخیز سکونت داد. روسو در کتاب «اعترافات» ایام توحش و هرزگیهای خود را - که عفت کلام مانع از بازگو کردن آن است - بهترین دوران عمر خود میداند. 2- تنها این بررسی مختصر نظری، نمیتواند گویای تمام وجوه حقوق بشر غربی باشد، بلکه اشاره به گوشهای از حقوق بشر عملی غرب هم برای شناخت مفهوم امروزین حقوق بشر لازم است. علاوه بر این تناقضات و تنگنظریهای گسترده فکری پدران حقوق بشر غربی و زندگی سرتاسر الحادی و هرزگیشان – که بخشی از آن در بند اول این یادداشت ذکر شد - حقوق بشر مرسوم در حیطه عمل هم، موضوعی است که بیشک بایستی از آن تبری جست. البته از دنبالهروان چنان به اصطلاح اندیشمندانی، این چنین عملکردی هم بعید نیست؛ ادامه مطلب را بخوانید. به تأسی از آرای آن اندیشمندان، زنان تا همین چهل، پنجاه سال گذشته در برخی از کشورهای اروپایی از حق رای محروم بودهاند. به گفته رئیسجمهور محترممان، در سوئیس، تا سال 1974 میلادی، زنان حق رای دادن نداشتهاند و یا دیگر این که، زنان در اروپا از یکی از ابتداییترین حقوق خود تا همین سی، چهل سال گذشته محروم بوده و حق نداشتهاند تحصیل نمایند؛ دانشگاه کمبریج انگلستان تا سال 1979 میلادی مختص مردان بوده است و از آن پس است که زنان به تدریج حق تحصیل در این دانشگاه را پیدا میکنند. حقوق بشر پر ادعای غربی، این چنین نگاه جنسیتمحور و تبعیضآمیزی به بشریت داشته و دارد. و یا از طرفی دیگر، واضح است که بدیهیترین حق هر بشری، حق حیات و صیانت از آن است. دولتهای غربی، اولین و بزرگترین ناقضان این حق بشریت هستند. آمار کشتهشدگان جنگهای برپا شده توسط دولتهای اروپایی و آمریکا در یک قرن گذشته از حد چند ده میلیون هم گذشته و به مرز چند صد میلیون نفر رسیده است. تنها به عنوان یک نمونه، وحشیگریهای اروپا و آمریکا در دو جنگ جهانی اول و دوم، قریب به صد میلیون انسان را به کام مرگ کشانید، و در همین سالهای گذشته، کشورهای اروپایی و آمریکا در عراق و افغانستان نیز نزدیک نیم میلیون نفر را کشتهاند. به این تعداد کشتهشدگان باید تعداد کشتهشدگان جنایتهایی چون هیروشیما و ناکازاکی، تعداد کشتهشدگان جنگ در ویتنام، کشتهشدگان آفریقایی در دوره استعمار و آپارتاید، کشتهشدگان حاصل از برپایی فتنههایی که هر از چندگاهی در گوشه و کنار دنیا توسط دولتهای اروپایی و آمریکا رخ میدهد، که نمونه گسترده و آخر آن فتنه سوریه است را هم افزود. حق حیات پایه سایر حقوقهای بشری است. با نادیده گرفتن آن و کشتن انسانهای بیگناه، حرف زدن از سایر اقسام حقوق بشر هم بیمعنا خواهد بود، وگرنه میتوان مثنوی هفتاد من کاغذی از سایر نقضهای گسترده و سیستماتیک حقوق بشر توسط دولتهای اروپایی، چون نقض آشکار حق تعیین سرنوشت ملتها، نقض همیشگی حق بر محیط زیست سالم مردمان، نقض بیمحابای حق بر توسعه بشریت، نقض مستقیم و غیر مستقیم حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی ابنای بشری و غیره و غیره را هم برشمرد. 3- دین مبین اسلام، یازده قرن پیش از آن که امثال هابز و لاک و روسو بخواهند به اصطلاح حقوقی برای بشر در نظر بگیرند و ضمن آن، مردان بیبضاعت، کمسوادان، بزهکاران و زنان را هم در زمره بشریت به حساب نیاورند، حقوقی بسیار بالاتر و والاتر را برای تمام ابنای بشری در نظر گرفته است که نه تنها شامل زنان و مستمندان و کمسوادان و بزهکاران هم میشود بلکه پس از گذر چهارده قرن از آن زمان، هنوز حتی نمیتوان ورای چنین حقوقی جامع و مانع را برای خانواده بشری متصور شد و به داعیه صحیح خود دین اسلام هم تا ابدالدهر این حقوق بشری، بالاتر و والاتر از هر حقوق بشر ساخته دیگری خواهد بود. آیا بهتر نیست سیاستمداران محترممان، به جای پرداختن به مقوله «حقوق بشر غربی» که دارای چنین عقبه سیاه و وضعیت کنونی اسفباری است، و به جای گرفتن ژستهای دیپلماتیک، یک بار با قاطعیت و برای همیشه آب پاکی را به روی دست دولتهای غربی بریزند و اعلام نمایند که جمهوری اسلامی ایران با کمال مباهات خود را به چنین حقوق بشری ملتزم و متعهد که نمیداند هیچ، بلکه برای امحای آن تلاش هم خواهد کرد؟ آیا بهتر نیست که دستاندرکاران قوه مجریه به جای بازی در میدان ترسیمشده حقوق بشر غربی، یک بار و برای همیشه به طور رسمی اعلام نمایند که حقوق بشر غربی، بوی تعفن و لجن میدهد و جمهوری اسلامی ایران هرگز این ابزار نوین استعمار غرب را به رسمیت نخواهد شناخت؟ وزیر محترم امور خارجه کشورمان، نباید در حاشیه نشست مونیخ از اتحادیه اروپا بخواهند که گفتوگوهای حقوق بشری را از سر بگیریم و این امر هم با سفر رسمی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به ایران آغاز شود؟ به قول حکیمانه و مستند رهبر معظم انقلاب بحث حقوق بشر هم مانند موضوع هستهای یک بهانه است. و یا، مگر سفر کاترین اشتون جز نقض خجالتبار حاکمیت ملی ما محصول درخور دیگری هم داشت؟ بیشک اگر همان زمان مجلس محترم با طرح سوال یا استیضاح مقام یا مقامات مسئول در این زمینه، پیغام روشنی را به دولتهای اروپایی میداد، این دولتها با صدور بیانیهای دوباره به بهانه نخنما شده حقوق بشر، اقدام به نقض حاکمیت ملی ما نمیکردند. هنوز هم برای جلوگیری از گستاخیهای محتمل بعدی دیر نشده است. |
|||||||||||||||
![]() |
![]() |
این کاربر از golenarges بخاطر ارسال این پست تشکر کرده است : |
![]() |
#2 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Apr 2011
پست ها: 1,930
تشکرها: 11,344
در 1,879 پست 9,628 بار تشکر شده
|
![]()
در بند اول شاهد نقد نظر این صاحبنظران نبودیم.
بلکه بیشتر به رفتار و منش شخصی آنان خرده گرفته شده است. از این نظر نقد نارساست. علیرغم اینکه نگارنده، نداشتن حق رای زنان را مذموم میداند و آن را به عنوان نقطه ضعف فلاسفه غربی بر می شمارد، اما اشاره نمیکند که در دنیای کنونی نیز، انسانهای متدین از مشورت با زنان پرهیز داده شده اند. در این دنیای مدرن هنوز هم هستند کشورهایی که زنان حتی حق رانندگی ندارند. آنها هیچگاه عاقل و بالغ و رشیده نمیشوند و همیشه نیاز دارند تا یک مرد(پدر، عمو، همسر) قیم آنها باشد. لذا نقدی که نویسنده بر متفکران غربی وارد مینماید، بر مکتبی که خود از آن دفاع میکند نیز وارد میشود. حال نگارنده باید مشخص کند که آیا در حقوق بشری که نگارنده مدافع آن است،زنان دارای حق رای هستند یا نیستند؟
__________________
« ژنرال كنسول، من مي خواهم كه هفت دولت به زير بيرقِ دولت ايران بيايند، من زير بيرقِ بيگانه نمیروم» ستارخان |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#3 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Nov 2010
پست ها: 467
تشکرها: 1,108
در 454 پست 2,079 بار تشکر شده
|
![]()
مقاله ضعیفی است. اینکه ژآن ژاک روسو دچار چه مشکلات اخلاقی بوده است ربطی به حقوق بشر غربی ندارد. یا جنگ جهانی دوم و میل به کشور گشایی هیتلر چه ربطی به حقوق بشر دارد؟ یا اینکه فلان اندیشمند در قرن 18 چنین تفکری داشته (فرض کنیم نویسنده تفکر را درست نقل کرده باشد) تاثیری در اصول حقوق بشر فعلی دارد؟
نویسنده مانند برخی از طرفداران تفکرات خاص آسمان و ریسمان را به هم میبافد تا ثابت کند حقوق بشر غربی در رده پائینتری از حقوق بشر اسلامی است. در حالی که میتوانست ذکر کند حقوق بشر اسلامی شامل چه چیزهایی میشود. مثلاً آیا همه انسانها, صرف نظر از عقیده و تفکراتشان مساوی هستند؟ |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#4 | ||||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2011
محل سکونت: جزیره کیش
پست ها: 5,074
تشکرها: 31,055
در 4,955 پست 27,261 بار تشکر شده
|
![]()
علاقه ای به ورود در بحثهای نظری در مقوله"حقوق بشر" ندارم چراکه اولا مطالعات قابل قبولی در این مورد ندارم و در ثانی براین عقیده ام که اصلی ترین مدعیان امروز حقوق بشر با برخوردهای دوگانه در جوامع بشری (اعم از غربی در شرق اروپا و امریکای جنوبی و غیر غربی در خاورمیانه, آفریقا و آسیای جنوب شرقی) اعتبار چندانی برای خود باقی نگذاشته اند و عملا شاهدیم که از سوی آنها حقوق بشر تاجایی محترم شمرده میشود که حافظ منافع عموما استعماری حکومتهایشان باشد.(البته مقوله ملت ها جداست)
از سوی دیگر و حداقل با استناد به محتوای مقاله فوق میتوانیم نتیجه گیری کنیم که سیر تحول قوانین حقوق بشری در جوامع غربی عموما رو به رشد بوده و شاهدیم که در جوامع غربی به مرور حکومتهای استبدادی جای خود را به حکومتهای شبهه مردمی و حتی مردمی داده اند. البته اگر از حق نگذریم بعضی جوامع غیر غربی نظیر ایران از دموکراسی غربی بی نصیب نمانده و تاثیرات مثبت نیز پذیرفته اند. از آنجمله میتوان تاثیر انقلاب کبیر فرانسه بر متفکرین ایرانی و نمود عینی چنین تاثیراتی را در انقلاب مشروطیت ایران ملاحظه کنیم که علاوه بر رفع بسیاری تبعیض ها در نهایت به فروپاشی فئودالیسم نیز منجر شد. مقوله دیگر که مستقیما مربوط به ما ایرانیان میشود حقوق بشر ایرانی- اسلامی است که عملا بر این کشور سایه افکنده و از سده های قبل تا به امروز ارتباطات عرفی وقانونی ایرانیان را اعم از روابط داخلی(حکومت- مردم و مردم-مردم) و خارجیمان را به وضعیت فعلی رسانده است. مجبوریم بپذیریم که حقوق بشر اسلامی(با هر تعریفی که علمای شیعه و اهل سنت برای آن دارند)با حقوق بشر اسلامی-ایرانی امروز ما تفاوتهایی دارد که شرح و بسط آن بحث را از چهار چوب فوروم خارج و به ناکجا آباد خواهد کشاند. فقط همین بس که اگر قرار بر صرفا اسلامی بودن قوانین بود, غیر از شورای نگهبان تشکیلاتی نظیر مجمع تشخیص مصلحت نظام وجود نداشت. نقل قول:
کافی است همانطور که نویسنده نوع غربی را از چند دهه پیش مورد حلاجی قرار داد به نوع اسلامی آن نیز نظری بیفکنیم. در همین دوره قاجار بود که یکی از سوغاتی های حجاج عزیزمان طفلان خواجه ای بودند که برای حاجیه خانمهایشان هدیه می اوردند که علاوه بر اینکه مشکل محرمیّت پیش نمی آمد نوکری مادام العمر در مطبخ و یا حرمسرای خویش داشتند. اما کسی در این فکر نبود که خواجه ها چه کسانی بودند! پسر بچه های ربوده شده افریقایی(و یا خریداری شده از خانواده های فقیر) که در مکه مکرمه اخته میشدند و بصورت برده به حجاج سایر کشورها فروخته میشدند. نرخ خواجه ها هم بستگی داشت که از بین اخته شده ها چه تعداد زنده می ماندند و در مجموع نفری چند برای برده فروش هزینه برداشته بود! هرگز حاجی گرامی به این فکر نبود که اگر او خریدار نبود چنین فاجعه انسانی رخ نمیداد و برده داری که به ادعای متدینین از زمان پیغمبر اسلام منع شده بود تا ده ها قرن و به صور مختلف رایج نمانده بود. لذا حقوق بشر اسلامی نیز دفعتا حاصل نشد و به مرور به وضعیت فعلی رسید که الحق در بسیاری از کشورهای اسلامی(مخصوصا در ساختارهای قبایلی) هنوز هم مثل چند قرن پیش است. نقل قول:
|
||||||||||||||||
![]() |
![]() |
5 کاربر از فرزاد بخاطر ارسال این پست تشکر کرده اند: |
![]() |
#5 | |||||||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]()
سلام
نقل قول:
وقتي بحث متفكران غربي ميشود آنها افرادي عادي و بي ارزش انگاشته ميشوند در صورتي كه پايه تفكرات و سياستهاي غرب بر تئوري ها و ايدئولوژي همينان پايه گزاري شده است بنابراين غربي كه امروز ما با آن مشكلات فراوان داريم دقيقا بر سر تفكرات انسانهاي فاسد ي همچون اين افراد هستند اما وقتي قصد نشاندادن نمونه اسلامي آن بر ميآييد از كشورهايي كه دربست و با تمام وجود نوكران همان غربي هاهستند مثال ميزنيد اگر در عربستان با زنان اينگونه برخورد ميشود ، عربستان دائيه دار دروغين دين اسلام است و وهابيت همچون بهائيت يك نطفه حرامزاده از انگليس است و با وجودي كه تمام موارد بالا در مورد مسلمانان را كه دوست عزيز بيان فرمودند در مورد عربستان صدف ميكند اما هيچگاه با مسئلهاي بعنوان حقوق بشر مجازات نشدند و اين مكتبي را كه به آن ايراد ميگيرند مكتبي تحريف شده و بدلي است قصد ندارم كه ادعا كنم در ايران حقوق بشر اسلامي كاملا رعايت ميگردد اما در عصر حاضر به يقين نزديك ترين گزينه به جامعه آرمانيست نقل قول:
نقل قول:
نقل قول:
خقوق بشر اسلامي بعنوان يك سبك زندگي و يكسري دستورات فقهي توسط پيامبر اعلام شد و همواره پابرجاست نقل قول:
كساني كه داشتن برده و خواجه را بالا بودن شان خود ميدانستند آيا به اين آيه قرآن عمل ميكردند و يا باور داشتند؟ ان اكرمكم عند الله اتقكم و يا اين سخن دين اسلام: برابري تمام انسانها وقتي سخن از تفكر غرب است اسوه ها و اسطوره ها و متفكرين آنها را با نمونه هاي ضعيف و غرب زدهاي كه در كشورهاي اسلامي زندگي ميكنند مقايسه نكنيد بيائيد براي مقايسه افراد از صاحبان تفكر غربي با صاحبان تفكر اسلامي قياس كنيد |
|||||||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#6 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Apr 2011
پست ها: 1,930
تشکرها: 11,344
در 1,879 پست 9,628 بار تشکر شده
|
![]()
دوست عزیز
اینکه یک فرد فاسدداست، فلان کشور نوکر است، فلان فرقه نطفه حرام است، نمیتواند مبنای بحث قرار گیرد. برده داری و خرید و فروش انسانها، چه در غرب و چه در اسلام وجود داشته است. علاوه بر آن در اسلام ، پدر و قیم میتواند نوزاد دخترش را در قبال دریافت مهریه ، به عقد یک پیرمرد درآورد و این عقد کاملا شرعی و صحیح است. در این حقوق بشر، پدر و قیم و شوهر دارای حقوق بسیار بالایی هستند، اما دختر خردسالی که به زنی داده میشود، بجز اطاعت محض و جلب رضایت شوهر هیچ حقوق دیگری ندارد. حتی حق طلاق هم برای شوهر است. لذا ادعای برتری حقوق بشر اسلامی بر حقوق بشر غربی، قیاس مع الفارغ است. اسلام قوانین خود را نه بر مبنای عقلانیت غربی، که بر مبنای تعبد و تسلیم و اسلام آوردن بنا نهاده است. بهتر است هیچگاه چنین مقایسه هایی صورت نگیرد.
__________________
« ژنرال كنسول، من مي خواهم كه هفت دولت به زير بيرقِ دولت ايران بيايند، من زير بيرقِ بيگانه نمیروم» ستارخان |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#7 | |||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Sep 2011
پست ها: 4,144
تشکرها: 14,501
در 3,988 پست 18,688 بار تشکر شده
|
![]() نقل قول:
ولی نباید همه این روشها را بدور از سنتهای رایج دورانهای مختلف دید. اگر در 1400 سال پیش به ازداج در آوردن دختر بچه ای مرسوم و عادی و امری تعجب بر انگیز نبود, امروز این امر موضوعی نکوهیده و غیر قابل پذیرش برای انسان است و نمیتوان آن را اجرا نمود. بدین سبب هم میباید که در مورد ادیان و بعضی قوانین آنها هم با پویائی بر خورد کرد و آنها را به دگمهای مذهبی غیر قابل تعویض که خود بنوبه ضربه زننده هستند بدل ننمود. بعنوان مثال زمانیکه مشخص میشود که نطفه از دوتا سلول هم شان (پدر و مادر) تشکیل میشود و آن نطفه هم 9 ماه در درون شکم مادر خود از خون مادر خود تغذیه کرده و رشد میکند, دیگر نمیتوان کودک را فقط ار آن پدر دانست و با این پیش فرض همه قوانین موروثی را هم وضع نمود. باشد که همگی رستگار گردیم. آمین . |
|||||||||||||||
![]() |
![]() |
2 کاربر از Kaman بخاطر ارسال این پست تشکر کرده اند: |
![]() |
#8 | ||||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]() نقل قول:
اينكه يك مطلبي را بعنوان سند در ماهواره ها بشنويد و يا افراد منافق و خائن به اسلام آنرا تحريف كنند قابل قياس با اصل قوانين نيست باز هم تكرار ميكنم تا اينكه ما چقدر بدستورات اسلام پايبند باشيم نقل قول:
حتي در قوانين اسلام هم ذكر شده عقد دختر بچهاي كه به سن بلوغ نرسيده و بعد از گذشتن از سن بلوغ اين ازدواج را نخواهد باطل است حال شما داريد در مورد عايشه 24 ساله صحبت ميكنيد و تحت تاثير دروغهاي شبكه هاي ماهوارهاي عايشه را بچه فرض ميكنيد شايد شنيده باشيد كه در ايران دختر 18 سالهاي عاشق شوهر خاله خود شده بود و ميخواست با او ازدواج كند كه تفاوت سني آنها بيش از 40 سال بود بعد شما ميفرمائيد پويايي كدام پويايي برادر من |
||||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#9 | ||||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Sep 2011
پست ها: 4,144
تشکرها: 14,501
در 3,988 پست 18,688 بار تشکر شده
|
![]() نقل قول:
دومآ تحریف تاریخ درست نیست. شما بنده را مجبور میکنید که از تاریخ نقل قول کنم. مرجوم دکتر شریعتی که مطالعات دقیقی در مورد اسلام و تاریخ اسلام داشته و کتاب اسلام شناسی وی هم معرف هر کسی است, در مورد عایشه در کتاب اسلام شناسی خود (چاپ طوس مشهد, صفحه 534) چنین مینویسد: "... عایشه دختر ابوبکر تنها دختری بود که در اسلام متولد شد و این خصوصیت نزدیکان و برخی از یاران محمد را به این فکر انداخت که نخستین زنی که در اسلام زاده شده است و از جاهلیت خاطره ای ندارد همسر پیامبر اسلام گردد. .... ابوبکر که احساس بسیار رقیق دارد و دلش, جز ایمان به محمد, از محبت وی نیز لبریز است, بوی پیشنهاد میکند. اما عایشه دختری است هفت ساله و محمد مردی پنجاه و چند ساله .... ازدواج محمد با عایشه یک ازدواج "سمبلیک" است آمیخته با مصلحتی عاقلانه و در اینجا سخن از عشق و هوس بیجا است. عایشه را در مکه بخانه نمیبرد و دوسال بعد در مدینه با وی عروسی میکند." (یعنی اینکه پیامبر عایشه را در 9 سالگی بخانه خود میبرد) ضمنآ شما مثل اینکه به این نوشته بنده توجه نکرده بودید. آنرا برای شما دوباره در اینجا قرار میدهم: نقل قول:
موفق باشید. . |
||||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#10 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Apr 2011
پست ها: 1,930
تشکرها: 11,344
در 1,879 پست 9,628 بار تشکر شده
|
![]()
جناب گل نرگس
بنده عرایضم ناظر بر فرمایشات شما بود، نه اشاره به منحرفین ماهواره!!!! بنده عرض کردم قیاس حقوق بشر اسلامی با حقوق بشر مدرن، امری بیهوده است. مبنای حقوق بشر مدرن عقلانیت است، اما مبنای حقوق بشر اسلامی، تسلیم و اعتقاد. لذا نمیتوان این دو را برابر هم نهاد. کسی که به اسلام معتقد نباشد، به سختی میتواند از روی عقل برخی دستورات اسلام را درک کند. خیلی از آنها را هم کلا نمیتواند هضم کند. خود اسلام هم به ناقص بودن عقل بشری اذعان دارد. در غیر اینصورت مبنا را بجای وحی، بر عقل قرار میداد. لذا بهتر است از مقایسه دوری کنیم، که نتیجه ای عاید نخواهد شد. چون مبانی متفاوت است. در ضمن تکرار میکنم در یک بحث، نیازی به انگ فاسد و منحرف و غیره به دیگران زدن نیست. آنها چه فاسد باشند چه صالح، باید ما قال را چسبید، نه من قال را!
__________________
« ژنرال كنسول، من مي خواهم كه هفت دولت به زير بيرقِ دولت ايران بيايند، من زير بيرقِ بيگانه نمیروم» ستارخان |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
4 کاربر از alimirzaee بخاطر ارسال این پست تشکر کرده اند: |
![]() |
#11 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Apr 2011
پست ها: 1,930
تشکرها: 11,344
در 1,879 پست 9,628 بار تشکر شده
|
![]()
جناب گل نرگس
بنده عرایضم ناظر بر فرمایشات شما بود، نه اشاره به منحرفین ماهواره!!!! بنده عرض کردم قیاس حقوق بشر اسلامی با حقوق بشر مدرن، امری بیهوده است. مبنای حقوق بشر مدرن عقلانیت است، اما مبنای حقوق بشر اسلامی، تسلیم و اعتقاد. لذا نمیتوان این دو را برابر هم نهاد. کسی که به اسلام معتقد نباشد، به سختی میتواند از روی عقل برخی دستورات اسلام را درک کند. خیلی از آنها را هم کلا نمیتواند هضم کند. خود اسلام هم به ناقص بودن عقل بشری اذعان دارد. در غیر اینصورت مبنا را بجای وحی، بر عقل قرار میداد. لذا بهتر است از مقایسه دوری کنیم، که نتیجه ای عاید نخواهد شد. چون مبانی متفاوت است. در ضمن تکرار میکنم در یک بحث، نیازی به انگ فاسد و منحرف و غیره به دیگران زدن نیست. آنها چه فاسد باشند چه صالح، باید ما قال را چسبید، نه من قال را!
__________________
« ژنرال كنسول، من مي خواهم كه هفت دولت به زير بيرقِ دولت ايران بيايند، من زير بيرقِ بيگانه نمیروم» ستارخان |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#12 | |||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]() نقل قول:
با تشكر از اينكه جواب بنده را محبت فرموديد اما يك سوال با اينكه فرموديد قياس اين دو نوع تفكر كار بيهودهايست حال ما بايد خود را از ايدهال هاي خود دور و به تفكري روي بياوريم كه بر خلاف سياست و ايدئولوژي ماست؟ چه بايد كرد؟ |
|||||||||||||||
![]() |
![]() |
این کاربر از golenarges بخاطر ارسال این پست تشکر کرده است : |
![]() |
#13 | |||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Apr 2011
پست ها: 1,930
تشکرها: 11,344
در 1,879 پست 9,628 بار تشکر شده
|
![]() نقل قول:
اگر فردی ماتریالیست باشد، ایده آلهایش با یک دیندار شیعه و ایده آلهای این دو با یک دیندار سنی متفاوت است. در این میان با توجه به تنوع قومی و مذهبی در کشورمان، نمیتوانیم ازما سخن بگوییم، مگر آنکه معیاری برای سنجش این ما داشته باشیم. در نظامهای دمکراتیک، برای این وضعیت، به رای گیری مراجعه میکنند. همانطور که در اوایل انقلاب برای تعیین نوع حکومت این کار انجام شد. اما همانطور که آیت الله خمینی در بهشت زهرا گفت: لکن اگر چنانچه یک ملتی رای دادند، ولو تمامشان به اینکه اعقاب این سلطان هم سلطان باشد، به چه حقی ملت پنجاه سال پیش از این سرنوشت ملت بعد را معین میکند؟ سرنوشت هر ملتی به دست خودش است. لذا ابتدا باید تعریف این ما مورد قبول کل جامعه قرار گیرد، سپس بسته به ایده آلهای این مای تعریف شده، بتوان حقوق بشر ایرانی را تبیین کرد.
__________________
« ژنرال كنسول، من مي خواهم كه هفت دولت به زير بيرقِ دولت ايران بيايند، من زير بيرقِ بيگانه نمیروم» ستارخان |
|||||||||||||||
![]() |
![]() |
5 کاربر از alimirzaee بخاطر ارسال این پست تشکر کرده اند: |
![]() |
#14 | |||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]() نقل قول:
همانطور كه اشاره فرموديد و صحيح هم هست هر زمان بايد مردم همان زمان سرنوشت خود را تعيين كنند همانطور كه در قرآن ذكر شده( سوره رعد آيه 11)در حقيقتخدا حال قومى را تغيير نمىدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند بايد ديد جامعه امروز ما چه ايدئولوژي را بيشتر قبول دارند متاسفانه در غرب بعلت جدا بودن دين از سياست و قبول آن توسط احاد جامعه مشكلاتي بوجود آمده كه به نابودي انسان از آرمانهاي انساني انجاميده انسان داراي فطرتي است كه اين فطرت خوب و بد را از هم تميز ميدهد ربطي هم به سياه، سفيد، زن ، مرد هم ندارد دروغ گويي ، دزدي، كشتن همنوع، و مواردي ديگر حال اين فطرت انسان را به سوي خوبي سوق ميدهد يا به بدي؟ در مقابل فطرت هم گزينه هايي وجود دارد كه انسان را به بدي تشويق ميكند. اگر همين امروز از مردم خواسته شود يك نوع حكومت را انتخاب كنند به نظر شما مردم ايران كه اكثرا شيعه هستند و باز با توجه به اينكه مردم دين را در زندكي روزمره خود جاري كردهاند چه جوابي خواهيم شنيد؟ البته هستند كساني كه راه به بن بست رسيده غرب را در جامعه تبليغ ميكنند و اما اين مايي كه شما ميفرمائيد بارها و بارها به صحنه آمده و ما را معني كردهاند مايي كه به حكومت اسلامي اعتقاد دارد مايي كه به رهبري اعتقاد دارد شما در راهپيمايي ها، انتخابات و ديگر مراسم ملي توجه كنيد كه همين ما بارها و بارها با انتخاب خود به صحنه آمديم 9 دي سال 88 را فراموش كرديد؟ مردم امام حسينشان را با هيچ چيز عوض نميكنند وقتي كه ما ديني داريم كه زيباترين روابط انساني را تبليغ ميكند آيا نبايد اين دستورات بعنوان مبنايي براي تنظيم قوانين حقوق بشري در جهان مورد استفاده قرار گيرد؟ در كدام دين و مذهب اينقدر نيبت به زنان سفارش شده حال اگر برخي از ما از اين دستورات پيروي نميكنيم كه نميتوان آنرا به دين ارتباط داد اتومبيل براي استفاده شخصي و عمومي جهت طي مسافتهاي طولاني است و براي استفاده از آن هم قوانيني وضع شده حال اگر كسي از اين وسيله براي اذيت و ازار، به خطر انداختن جان ديگران، استفاده كند نشانگر بد بودن اتومبيل است؟ خير بايد به فطرت خود رجوع كنيم اين مايي كه شما فرموديد با اتحاد و همدلي و با تكيه به دستورات زيباي اسلام قدرتي خواهد شد كه تمام جهانيان را به حيرت انداخته و مجبور به تعظيم به ايران و ايراني خواهد كرد نه اينكه هر از چندگاهي يكي از كشورهايي كه تا 200 الي 300 سال پيش در وحشيگري و بدور از نمدن زندگي ميكردند بخواهند براي ما تعيين تكليف كنند |
|||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#15 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Nov 2010
پست ها: 467
تشکرها: 1,108
در 454 پست 2,079 بار تشکر شده
|
![]()
گل نرگس جان ما همچنان منتظر این هستیم که شما چند مورد مستند در مورد حقوق بشر اسلامی ذکر کنید. کمان با استناد به کتاب شریعتی مثال ازدواج دختر 9 ساله را ذکر کردند و اینکه در زمان کنونی دیگر چنین چیزی معنی ندارد. یعنی نمی توان همان حقوق بشر 1400 سال پیش را اکنون نیز به کار برد. پس حقوق بشر اسلامی نیز باید تابع زمان باشد. یا موضوع برده داری ذکر شد. لطفاً با استناد به مراجع معتبر این دو موضوع را بررسی کنید. آیا این دو موضوع در صدر اسلام مجاز بوده اند؟ آیا هنوز مجاز هستند؟ در حقوق بشر غربی "فعلی" آیا این دو موضوع مجاز هستند؟ شما کدامیک را میپسندید؟ آیا دختر خودتان را در نه سالگی شوهر میدهید؟ آیا حاضرید برده بخرید یا برده باشید؟
عقیده خود من این است که باید به روند و پیشرفتی که حضرت محمد در حقوق بشر ایجاد کرد توجه کرد نه فقط به قوانینی که در آن زمان گذاشته شد. باید به سفارش به آزادی بردگان توجه کرد نه به مجاز بودن برده داری در آن زمان. به همین ترتیب باید به کم کردن تعداد زوجه ها از نامحدود به 4 تا زن توجه کرد نه صرف اینکه داشتن 4 زن مجاز است. اگر روندی که حضرت محمد ایجاد کرد ادامه می یافت و در هر سده ای به همین نسبت پیشرفت داشتیم خیلی قبل از گذشت 1300 سال برده داری از بین میرفت و تساوی حقوق زن و مرد محقق میشد. ولی عده ای خود را در همان پیشرفت ابتدایی اسلام محصور کرده اند و دقیقاً میخواهند همان حقوق بشر و همان قوانین را ادامه دهند. بدتر از همه اینکه ادعای پیروی از حضرت محمد را نیز دارند. از دید من طالبان و وهابیون همین ایده بازگشت به قوانین گذشته را دارند و تصور میکنند به این ترتیب پیشرفت بزرگی حاصل خواهد شد. اما حقیقت این است که دنیا رو به جلو حرکت کرده است. دیگر شلاق زدن، سنسگار و دست قطع کردن مجازاتی انسانی محسوب نمیشود. انسانی که در شرایط امروز حاضر باشد با سنگ بر سر خطاکاری بکوبد یا شلاق بر بدن یک زندانی بزند از خوی انسانی فاصله گرفته است. اما 1400 سال پیش سنگ یک سلاح محسوب میشد. |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
4 کاربر از زنده بخاطر ارسال این پست تشکر کرده اند: |
![]() |
#16 | ||||||||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]()
سلام دوست عزيز
نقل قول:
1 - چرا پیامبر اسلام (ص) با توجه به اختلاف سنی زیاد، با عایشه کم سن و سال ازدواج نمود؟ 2 - سن دقیق عایشه در زمان ازدواج با پیامبر(ص) نقل قول:
نقل قول:
![]() تصویری که از برده و برده داری در ذهن ما وجود دارد تصویری است درد آور و ناراحت کننده اینکه انسانی هم نوع خود را چون حیوانی در بند کند و او مجبور باشد بدون هیچ اعتراضی انواع و اقسام آزار و اذیت ها را تحمل کند. منشا این تصور تنفرآمیز نوع رفتار ستمگرانی است که تاریخ آن را برای ما نقل می کند. افرادی که با تکیه بر زر و زور این اجازه را به خود می دادند که انسانی دیگر را در بند کرده و او را با عنوان برده به دارائی های خود اضافه کنند. این پدیده زشت انسانی که زاییده حد نشناسی و زیاده خواهی برخی انسان نماها بود با طلوع اسلام با چالش جدی مواجه شد. اسلام که دین آزادی و آزادگی است و بندگی را فقط در برابر خداوند متعال روا می داند از همان آغاز ظهور عَلَم مخالفت با این رفتار غیر انسانی را برافراشت و با شعار ضد تبعیض نژادی به مبارزه ای جدی، ضربتی و قاطعانه با انواع و اقسام برده گیری و برده داری پرداخت. مسلم است دینی که تنها ملاک برتری افراد بر یکدیگر را تقوای الهی می داند و عبودیت و بندگی را مخصوص خدای متعال اعلام می کند نمی تواند حتی یک روز هم بردگی و بندگی انسانی برای انسان دیگر را تحمل کند. از این رو یکی از گناهان نابخشودنی در اسلام سلب آزادی از انسانها و تبدیل آنها به یک متاع است. رسول مکرم اسلام(صلی الله علیه و آله) فرمودند: «بدترین مردم کسانی هستند که کارشان خرید و فروش انسانهاست.» (کافی، ج5/114) و نیز فرمودند: «خداوند هر گناهی را میبخشد جز (سه گناه): کسی که مهر همسرش را انکار کند، یا حق کارگری را غصب نماید، و یا انسان آزادی را بفروشد.» (بحارالانوار، ج100/129) بر اساس این حدیث، غصب حقوق زنان و حق کارگران و سلب آزادی از انسانها سه گناه نابخشودنی در اسلام شمرده می شود. یک برداشت و انتساب غلط برخی بی توجه به معارف و احکام اصیل اسلامی در نگاهی سطحی و غیر کارشناسانه و بعضا مغرضانه به دین، متوجه دسته ای از احکام اسلام شده اند که چشمشان را خیره کرده به گونه ای که سر تاسف تکان می دهند و زبان به طعن و ایراد می گشایند. آن بخش مورد توجه ایشان احکام مربوط به اسیران کافری است که در جنگ با مسلمانان به اسارت سپاه اسلام در می آیند. اندک شباهتی که بین رفتار اسلام با این اسیران و رفتار برده داران (که بحثش گذشت) وجود دارد (مانند نامی که بر روی هر دو هست) سبب شده تا عده ای گمان کنند که اسلام نیز برده داری را پذیرفته و برای آن نیز قوانینی وضع کرده است. اینجاست که دشمنان حمله می کنند و دوستان پرسش که اگر اسلام مخالف بردگی انسانهاست پس این احکام و قوانین برای چیست؟ و اگر مخالفتی با آن ندارد پس چرا این همه دم از آزادی و آزادگی بشر و مخالفت با تبعیض نژادی می زند؟ همانگونه که اشاره شد این سخن از تطبیق و یکی دانستن دو موضوع بیگانه از هم ناشی می شود. با کمی دقت در این دو موضوع (اسیر کافر در اسلام – برده داری در غیر اسلام) کاملا روشن می شود که در اسلام چیزی به معنای برده و برده داری به همان معنای معروف و مشهور وجود نداشته و ندارد. هیچگاه اسلام بردگی انسانی برای انسان دیگر را امضاء نکرده است. مسلم است دینی که تنها ملاک برتری افراد بر یکدیگر را تقوای الهی می داند و عبودیت و بندگی را مخصوص خدای متعال اعلام می کند نمی تواند حتی یک روز هم بردگی و بندگی انسانی برای انسان دیگر را تحمل کند. از این رو یکی از گناهان نابخشودنی در اسلام سلب آزادی از انسانها و تبدیل آنها به یک متاع است احکام اسیر کافر در اسلام ![]() اسیر کافر به نامسلمانی گفته می شود که عملا در مقابل نظام اسلامی قد علم کرده و از پذیرفتن سرپرستی نظام عادلانه اسلامی سر باز می زند. او نه اسلام را قبول دارد و نه نظام اسلامی را بلکه برای سرنگونی و یا حداقل تضعیف آن نیز دست به کار شده و اقدام عملی می کند. چنین کسی وقتی به چنگ مسلمانان افتاد و اسیر آنها شد سه کار در مورد او می توان انجام داد. 1. کشتن او 2. آزاد کردن او 3. نگهداری او در اسلام کشتن اسیر ممنوع است. آزاد کردن او هم به صلاح نیست چرا که فایده ای جز ضرر ندارد؛ بر می گردد و با دادن اطلاعات به همدستان خود با توان و جرأت بیشتری به سپاه آنها ملحق شده و دوباره به جنگ مسلمانها می آید. می ماند یک راه و آن هم نگهداری او. از آنجایی که اسلام دین رشد و تربیت الهی است؛ مکتب تزکیه و تعلیم است با برنامه ای دقیق و حساب شده از این «نگهداری» در راستای تبلیغ، تزکیه و تربیت اسلامی اسیران جنگی به بهترین وجه ممکن بهره جست. تا هم کنترل و حفظ اسیران جنگی شده باشد و هم آیین تبلیغ و تربیت اسلامی پیاده شود. در این نظام پیشرفته اسیرداری، اسیران ناآشنا با اسلام تحت سرپرستی خانواده های مسلمان قرار می گیرند. آنگاه از نزدیک و به صورت عملی با اسلام و زندگی اسلامی آشنا شده و در نهایت پس از انس با اسلام و تربیت اسلامی آزاد می شوند و به این ترتیب دوران اسارت آنها خاتمه می یابد. از همین کلیاتی که بیان شد به خوبی روشن می شود که احکام اسیر کافر در نظام اسلامی کاملا با نظام برده داری مرسوم در دنیا متفاوت است و هیچ ربطی به هم ندارند و متهم کردن اسلام به برده داری و برده کشی یا از سر جهل است و بی اطلاعی و یا از روی عناد است و دشمنی. برای از بین بردن هرگونه شک و تردید و نیز روشن تر شدن فرق این دو نظام به نکات تکمیلی تری اشاره می کنیم: 1. روش به کارگیری اسیران باید توجه داشت که در صورت پیروزی در جنگ، به کارگیری اسیران در خانواده های مسلمانان الزامی نیست؛ بلکه دستور اسلام در این مورد این است که بعد از پایان جنگ با کفار، به چند صورت با افراد اسیر برخورد شود: الف. از آنان فدیه گرفته شده، آزاد شوند. ب. با اسیران مسلمان مبادله شوند. ج. با انجام اموری نظیر آموختن خواندن و نوشتن به مسلمانان آزادی خود را به دست آورند. در مواردی که راه های قبلی به صلاح یا ممکن نباشد، به جای این که آنها را بکشند برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند. برخی بی توجه به معارف و احکام اصیل اسلامی در نگاهی سطحی و غیر کارشناسانه و بعضا مغرضانه به دین، متوجه دسته ای از احکام اسلام شده اند که چشمشان را خیره کرده به گونه ای که سر تاسف تکان می دهند و زبان به طعن و ایراد می گشایند 2. چگونگی رفتار با اسیران ![]() نحوه رفتار با اسیر در بینش اسلام برخلاف رفتار دیروز و امروز غرب، رفتاری تکریمی است. امام علی(علیه السلام) به غلام خود «قنبر» میفرمود: «من از خدای خود شرم دارم که لباسی بهتر از تو بپوشم، زیرا رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرمود: از آنچه خودتان میپوشید بر آنها بپوشانید و از آنچه خود میخورید به آنها غذا دهید.(بحارالانوار، ج74/144) امام صادق(علیه السلام) میفرماید: «هنگامی که پدرم به غلامی دستور انجام کاری میداد ملاحظه میکرد اگر کار سنگینی بود بسم اللَّه میگفت و خودش وارد عمل میشد و به آنها کمک میکرد.» (همان/142) در صدر اسلام پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله) در مورد مخاطب قرار دادن بردگان به مسلمانان توصیه فرمودند كه: «هیچ كس در خطاب به بردگان خود، از كلمه «عبد» و «امه» استفاده نكند بلكه از كلمه «فتی» (جوانمرد) و «فتاة» استفاده كند.» (زبدة الاحکام/376) در سراسر روایات اسلامی توصیه به استحباب آزادی بردگان و احسان به آنان است. و خداوند در قرآن كریم، احسان به بردگان را در كنار احسان به والدین و دیگر بستگان و ذوی الحقوق توصیه فرموده است.(نساء/36) پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) روزى مردى را سوار بر مركبش دید كه غلامش پشت سر او پیاده در حرکت بود. آن حضرت فرمود: «غلامت را هم سوار كن، او برادر تو است و روح او مثل روح تو». (به نقل از تاریخ بردگى، ص 74) اسیر کافر به نامسلمانی گفته می شود که عملا در مقابل نظام اسلامی قد علم کرده و از پذیرفتن سرپرستی نظام عادلانه اسلامی سر باز می زند. او نه اسلام را قبول دارد و نه نظام اسلامی را بلکه برای سرنگونی و یا حداقل تضعیف آن نیز دست به کار شده و و اقدام عملی می کند 3. جایگاه حقوقی و اجتماعی بردگان در اسلام ![]() در دوران تربیت اسلامی که بردگان مسیر خود را طبق برنامه حساب شده اسلام به سوی آزادی میپیمایند، اسلام برای احیای حقوق آنها اقدامات وسیعی کرده و شخصیت انسانی آنان را احیاء نموده است تا آنجا که از نظر شخصیت انسانی هیچ تفاوتی میان بردگان و افراد آزاد نمیگذارد و معیار ارزش را همان تقوا قرار میدهد بر این اساس به بردگان اجازه میدهد همه گونه پستهای مهم اجتماعی را عهدهدار شوند، تا آنجا که بردگان میتوانند مقام مهم قضاوت را بر عهده بگیرند.(شرایع الاسلام/کتاب القضاء) اعتراض: اگر اینگونه است پس چرا این عده مانند برده ها دارای محدودیتهایی در زندگی هستند. پاسخ: فراموش نشود که اینها انسانهایی مظلوم و بی گناه نیستند. اینان اسیران جبهه جنگند که اگر به دست غیر مسلمانها افتاده بودند الان یا اعدام شده بودند و یا در زندانهای تنگ و تاریک و در بدترین وضعیت زیستی مشغول دست و پنجه نرم کردن با مرگ بودند. 4. راه های آزادی این اسیران به غیر از تشویقهای فراوانی که اسلام برای آزادی اسیران دارد دستوراتی نیز برای رهایی آنها صادر کرده است: کفاره برخی گناهان شایع بین مردم (92/نساء،89/مائده،3/مجادله)؛ از راه قراردادی که با سرپرست خود می بندد.(33/نور) خلاصه بحث: با توجه به روح قوانین فوق و رفتار پیامبر و امامان علیهم السلام با بردگان متوجه می شویم که فلسفه آنچه که آن را بردگی می خوانند این است که کفاری که به اسارت نظام اسلامی در می آیند دوره اسلام شناسی را تحت تربیت افراد مسلمان بگذرانند. پس از گذراندن این دوره اگر به واقع ایمان آوردند و یا حداقل دست از عناد و دشمنی با اسلام برداشتند از طریق یکی از روشهایی که دین تعیین کرده برای همیشه آزاد می شوند. به همین جهت به نظر فقها، كافرى كه به كلى منكر خداوند است آزاد کردن او صحیح نیست. (الروضةالبهیة/243) منبع:http://www.tebyan.net/newindex.aspx?pid=152138 نقل قول:
![]() نقل قول:
نقل قول:
اما در مورد بازگشت به گذشته: شلاق زدن انساني تر است يا اينكه حولهاي را خيس كرده و بر سر و صورت فردي ببندند و او را زير دوش آب قرار دهند؟ يكبار در حمام اين مسئله را امتحان كنيد سنگسار كردن بهتر است يا اعدام با صندلي الكتريكي و يا اطاق گاز البته سنگسار كردن شرايط ويژهاي دارد كه بايد قاضي به اين علم و يقين برسد فاصله گرفتن از خوي انساني مورد نظر شما بيشتر در كدام جوامع بوقوع ميپيوندد سوزاندن يكنفر كه از نظر ذهني عقب افتاده است كار انساني محسوب ميشود؟ آيا كشتاز زنان و كودكان بي گناه در افغانستان ، پاكستان، يمن و .... با هواپيماهاي بي سرنشين انساني است؟ و هزاران مورد ديگر |
||||||||||||||||||||
![]() |
![]() |
این کاربر از golenarges بخاطر ارسال این پست تشکر کرده است : |
![]() |
#17 | |||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Sep 2012
پست ها: 1,191
تشکرها: 3,567
در 1,019 پست 3,072 بار تشکر شده
|
![]() نقل قول:
زنده گرامی اصلا انسان 1400سال پیش از نظر بیولوژیک و نوع بدنی دارای جسمی زمخت بود که تحمل تازیانه و سنگ را بهتر داشتند نه مانند ما نازک نارجنی های امروزی ![]()
__________________
شاعرشب |
|||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#18 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]()
سلام
و باز در ادامه: در دنياى غرب و همين كشورهاى اروپايى كه اين همه مدّعى دفاع از حقوق زنان هستند كه تقريباً همهاش هم دروغ است تا دهه هاى اوّل اين قرنى كه تمام شد، زنان نه فقط حقِّ رأى نداشتند، نه فقط حقِّ گفتن و انتخاب كردن نداشتند، حقِّ مالكيت هم نداشتند. يعنى زن مالك اموال موروثى خودش هم نبود؛ اموال او در اختيار شوهر بود! در اسلام بيعت زن، مالكيت زن، حضور زن در اين عرصه هاى اساسى سياسى و اجتماعى، تثبيت شده است: «اذا جاءك المؤمنات يبايعنك على ان لا يشركن باللّه». زنها مى آمدند با پيغمبر بيعت مى كردند. پيغمبر اسلام نفرمود كه مردها بيايند بيعت كنند و به تبع آنها، هرچه كه آنها رأى دادند، هرچه كه آنها پذيرفتند، زنها هم مجبور باشند قبول كنند؛ نه. گفتند زنها هم بيعت مى كنند؛ آنها هم در قبول اين حكومت، در قبول اين نظم اجتماعى و سياسى شركت مى كنند. غربى ها هزار و سيصد سال در اين زمينه از اسلام عقبند و اين ادّعاها را مى كنند! در زمينهى مالكيت نيز همينطور؛ و در زمينه هاى ديگرى كه مربوط به مسائل اجتماعى و سياسى است. این فیش ها به بیان حقوق زن در اسلام و تناقضات غرب در مورد زنان پرداخته : در مورد بحث حقوق بشر هم این فیش ها : http://farsi.khamenei.ir/keyword-content?id=2248 توجه داشته باشیم یک نکته هم که علامه مصباح اخیرا اشاره کردند این بود که ما بخاطر ذهنیت مردم جهان بعضی از عبارات و ادبیات روز جهان را بصورت اقناعی قبول میکنیم ، یکیش همین حقوق بشر هست که با اینکه ما حقوق بشر غربی رو قبول نداریم اما به بیان نقاط تناقضش میپردازیم تا اولا آن جایگاه را از دست بدهد و نفاق غربی را رو بشود بعد ادبیات خودمان را مطرح خواهیم کرد! ... استادم میفرمود که حضرت موعود عج کسی است که بیشترین استفاده را از همه این عباراتی که غربی ها دارند بصورت مزورانه تبلیغ میکنند مثل : مردمسالاری ، حقوق بشر ، لذت و حقوق زن و ... خواهد برد ، هرچقدر بیشتر دم از این حرفها بزنند انزوای خود را زودتر میرسانند! در مورد برده داری هم ساده لوحی است که فکر میکنند الآن ملغی شده در غرب ، غربی ها با رسانه هایشان مردمشان را و مردم جهان را بعضا طوری اسیر حرص و آز و شهوت و خشم کرده اند و سیستم و سبک زندگی را طوری چیده اند و چنان به امور سرعت داده اند که مردمشان وقت نمیکنند بفهمند دارند نوکری و بردگی که را میکنند ، اسارت نفس و از بین بردن روح حریت و ایجاد راحت طلبی آنچنان زندگی مردم آنجا را حیوانی کرده که همّ شان تنها علفشان هست و کاری ندارند برای که کار میکنند و چه کار میکنند و چقدر کار میکنند! بردگی از این بیشتر؟ پروتکل های صهیون به این نکته اشاره دارند که مردم غیر یهود همه گیوم و در حکم چهارپایان هستند، دولت باید به این مسئله همانطور که حضرت آقا مرتبا اشاره میکنند در سطح بین الملل اشاره کند : امام خامنه ای : در دنيا آبروى خيلى ها رفت. در قضيهى فلسطين و ايران، آبروى قدرتهاى بزرگ جهانى بر زمين ريخت؛ ملتهاى دنيا شناختند كه در اظهارات اينها، ادّعاهاى پوچ حقوق بشر و ضدّيت با تروريسم چقدر حقيقت دارد. شما ببينيد امروز دولت امريكا ادّعا مى كند كه با تروريسم مخالف است؛ در همين حال رژيم صهيونيستى در سطح دولت تصميم مى گيرد كه افراد مشخصى را- بيست و چند نفر را معيّن كرده است- ترور كند! اين يك تروريسم رسمى دولتى است؛ درعين حال دولت امريكا از اينها حمايت مى كند! آيا اين، دروغگويى رژيم امريكا را اثبات نمى كند؟! ادّعا مى كنند كه طرفدار حقوق بشر و حقوق كودكان و حقوق زنانند؛ اما در داخل فلسطين، ناگهان با بلدوزرهاى صهيونيستها، سقف روى سر كودك چندماهه و زن بى پناهِ در خانهى خود نشسته، فرود مى آيد و اينها لب نمى جنبانند و اخم نمى كنند! اين كار، آبروى اينها را در برابر ملتهاى دنيا مى برد. امروز بیشتر از اینکه بخواهیم با واژه ی حقوق بشر هرچند غربی در بیافتیم باید با تناقضات آن درگیر باشیم! آزادى اجتماعى در قرآن در نصّ قرآن مجيد، يكى از هدفهايى كه انبياء داشته اند اين بوده است كه به بشر آزادى اجتماعى بدهند، يعنى افراد را از اسارت و بندگى و بردگى يكديگر نجات بدهند. قرآن كتاب عجيبى است! بعضى از معانى و مفاهيم است كه در يك عصر به اصطلاح گل مى كند، زنده مى شود، اوج مى گيرد، ولى در عصرهاى ديگر آنقدر اوج نداشته است. در بعضى از عصرها مى بينيم كه برخى از كلمات، بحق اوج مى گيرد. وقتى به قرآن مراجعه مى كنيم، مى بينيم چقدر در قرآن اين كلمه اوج دارد، و اين عجيب است. يكى از حماسه هاى قرآنى، همين موضوع آزادى اجتماعى است. من خيال نمى كنم كه شما بتوانيد جمله اى زندهتر و موجدارتر از جمله اى كه در اين مورد در قرآن هست پيدا كنيد؛ شما در هيچ زمانى پيدا نخواهيد كرد، نه در قرن هجدهم، نه در قرن نوزدهم و نه در قرن بيستم، در اين قرنهايى كه شعار فلاسفه آزادى بشر بوده است و آزادى بيش از اندازه زبانزد مردم بوده و شعار واقع شده است. شما جمله اى پيدا كنيد زندهتر و موجدارتر از اين جملهاى كه قرآن دارد: قُلْ يا اهْلَ الْكِتابِ تَعالَوْا الى كَلِمَةٍ سَواءٍ بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمْ الّا نَعْبُدَ الَّا اللَّهَ وَلانُشْرِكَ بِهِ شَيْئاً وَلا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً ارْباباً مِنْ دونِ اللَّهِ آل عمران/ 64.
مجموعه آثاراستادشهيدمطهرى، ج23، ص: 439 |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#19 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Nov 2010
پست ها: 467
تشکرها: 1,108
در 454 پست 2,079 بار تشکر شده
|
![]()
ممنون از گل نرگس که با ذکر جزئیات به بررسی دو موضوع ذکر شده پرداختند. برداشت من این است که شما جایز بودن هر دو موضوع در اسلام را رد میکنید. به صورت دقیقتر: 1) ازدواج با دختر 9 ساله جایز نبوده و نیست، 2) برده داری تحت هر شرایطی جایز نبوده و نیست.
اما متاسفانه هر دوی این مسائل مجاز هستند. در مورد ازدواج شما را رجوع میدهم به توضیح المسائل امام خمینی: http://ghadeer.org/imam_rah/resale/48/ahkam002.htm#link11 به صورت دقیقتر: " مسأله :2459 - مستحب است در شوهر دادن دخترى كه بالغه است يعنى مكلف شده عجله كنند، حضرت صادق عليه السلام فرمودند: يكى از سعادتهاى مرد آن است كه دخترش در خانه او حيض نبيند." سن بلوغ در اسلام هم 9 سال است و از همین توضیح المسائل میتوانید تائید کنید. حال سوال من این است که آیا شما حاضرید همین دستور العمل را برای دخترتان به کار گیرید یا قبول میکنید که آن دوران گذشته است و در حال حاضر دخترهای نه ساله کودکانی بیش نیستند؟ http://ghadeer.org/imam_rah/resale/48/ahkam001.htm#link8 همچنین بر خلاف ادعای شما اگر دختر بالغ شد و به ازدواج راضی نبود نمیتواند عقد را به هم بزند: "مسأله :2375 - پدر و جد پدرى مىتوانند براى فرزند نابالغ يا ديوانه خود كه به حال ديوانگى بالغ شده است و همچنين اگر ديوانگى بعد از بلوغ بوده ازدواج كنند. و بعد از آنكه آن طفل بالغ شد يا ديوانه عاقل گرديد، اگر ازدواجى كه براى او كردهاند مفسدهاى نداشته نمىتواند آنرا بهم بزند و اگر مفسدهاى داشته مىتواند آنرا بهم بزند." توجه کنید بر هم زدن عقد مشروط به وجود "مفسده" شده است و صرف راضی نبودن کافی نیست. در مورد برده داری شما توضیحات کاملی دادید که برده داری "مجاز است" اما تحت شرایطی. مقاله ای که خود شما به آن استناد کردید میگوید: "در مواردی که راه های قبلی به صلاح یا ممکن نباشد، به جای این که آنها را بکشند برای خدمت، به کار بگمارند و بین مردم تقسیم کنند." بنابراین برده داری کاملاً مجاز است ولی انتخاب اول نیست. همچنین در مقاله ذکر شده که بزرگان دین هم برده داشته اند اما با بردگان رفتار خوبی داشتند. کاملاً واضح است که اصل برده داری مجاز است و مناقشه میتواند در مزایا و دلایل برده داری و روش برخورد با بردگان باشد. البته من فقط به مرجعی که دادید استناد کردم و دنبال سایر منابع هم نرفتم. |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
3 کاربر از زنده بخاطر ارسال این پست تشکر کرده اند: |
![]() |
#20 | |||||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]()
سلام
نقل قول:
بنده هيچكدام را رد نكردم شما فرموديد كه پيامبر با دختر 9 ساله ازدواج كرده ، من دلايلي بر رد اين مسئله ارائه نمودم آيا شما دختران اهوازي و آباداني و يا بنادر جنوبي كشور را در سن 9 سالگي ديدهايد؟ بطور قطع 12 الي 15 ساله به نظر ميرسند اما دختران 12 الي 13 ساله روسي و يا شمال اروپا قطعا 9 ساله هم بنظر نميرسند زمان بلوغ جنسي در افراد و اقوام مختلف تفاوت دارد به همين دليل ازدواج با دختر 9 سالهاي كه بالغ شده باشد يا به دستور قيمش به ازدواج درميايد بلااشكال است در صورتي كه خانواده تربيت اسلامي داشته باشند ، هرچقدر كه سن ازدواج پائين تر باشد بيان هاي خانواده محكمتر خواهد بود و اگر ولي دختر با بالغي دخترش را به مردي شوهر دهد ، اين دختر به آن مرد علاقه پيدا خواهد كرد نقل قول:
در جنگها اسير ميگيرند نه برده برده را خريد و فروش ميكنند در اسلام خريد و فروش انسان حرام است اما به استخدام در آوردن آن بعنوان نوكر و كلفت ممنوع نيست بنابراين بقيه مطلب شما از مورد جوابگويي خارج است نقل قول:
عزيز دلم به خدمت گرفتن اسير = برده داري؟ |
|||||||||||||||||
![]() |
![]() |
این کاربر از golenarges بخاطر ارسال این پست تشکر کرده است : |
![]() |
#21 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Apr 2011
پست ها: 1,930
تشکرها: 11,344
در 1,879 پست 9,628 بار تشکر شده
|
![]()
جناب گل نرگس
در اسلام خرید برده حرام نیست. همانگونه که نقل است امام حسن عسگری، پولی به دست شخصی داد و او را فرستاد تا کنیز خاصی را بخرد. اسلام به راحتی قادر به ابطال قمار، مشروب خواری و موارد دیگر بود. به همین راحتی نیز میتوانست با یک حکم برده ها را آزاد کند. کلیت بحث اینکه، اسلام و حقوق بشر غربی و کلا دمکراسی غربی، غریب و ناسازگارند.
__________________
« ژنرال كنسول، من مي خواهم كه هفت دولت به زير بيرقِ دولت ايران بيايند، من زير بيرقِ بيگانه نمیروم» ستارخان |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
4 کاربر از alimirzaee بخاطر ارسال این پست تشکر کرده اند: |
![]() |
#22 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Sep 2008
پست ها: 3,972
تشکرها: 29,331
در 3,403 پست 14,832 بار تشکر شده
|
![]()
در اسلام خريد و فروش انسان حرام است
آن بنده خدا ئیکه محض رفع مظالم یا کفاره، در اسلام خریده و ازاد میشود ، انسان نیست ؟
__________________
Le but de toute association politique est la conservation des droits naturels et imprescriptibles de l’homme. Ces droits sont la liberté, la propriété, la sûreté et la résistance à l’oppression. déclaration des droits de l'homme et du citoyen Article II |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
3 کاربر از فابیان بخاطر ارسال این پست تشکر کرده اند: |
![]() |
#23 | |||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]()
سلام
نقل قول:
و اما در مورد كنيز خاصي كه شما فرموديد بشر بن سليمان برده فروش، از فرزندان ابو ايوب انصارى و از شيعيان با اخلاص حضرت امام هادى وامام حسن عسکرى بود و در سامره افتخار همسايگرى حضرت عسکرى را داشت. او گفت که روزى کافور - يکى از خدمتگزاران امام هادى (عليه السلام) - به خانه ام آمد وگفت: امام با شما کار دارد، وقتى من به خدمت حضرت رسيدم، چنين فرمود: اى بشر تو از اولاد انصار هستى که در زمان ورود حضرت رسول اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) به يارى آن جناب به پا خاستند، ودوستى شما نسبت به ما اهل بيت مسلم است، بنابراين به شما اطمينان زيادى دارم ومى خواهم به تو افتخارى بدهم. رازى را با تو در ميان مى گذارم که نزدت محفوظ بماند. سپس نامه پاکيزه اى به خط وزبان رومى مرقوم فرموده وسر آن نامه را با خاتم مبارکش مهر کرد، وکيسه زردى که در آن 225 اشرفى بود بيرون آورد وفرمود: اين کيسه را بگير وبه بغداد برو، وصبح فلان روز سر پل فرات مى روى، در اين حال کشتى مى آيد، در آن اسيران زيادى خواهى ديد که بيشتر آنان مشتريان فرستادگان اشراف بنى عباس خواهند بود وکمى از جوانان عرب هستند. در چنين وقتى متوجه شخصى به نام عمر بن زيد برده فروش باش که کنيزى با چنين وصفى خواهى ديد که خود را از دسترس مشتريان حفظ مى کند. در اين حال صداى ناله اى به زبان رومى از پس پرده رقيق ونازکى خواهى شنيد که بر هتک احترام خود مى نالد. بشر بن سليمان گويد: من به فرموده حضرت امام على النقى عمل کردم وبه همانجا رفتم وآنچه امام فرموده بود من ديدم ونامه را به آن کنيزک دادم، چون نگاه وى به نامه حضرت افتاد به شدت گريه کرد ونگاه (به عمر بن زيد) کرد وگفت: مرا به صاحب اين نامه بفروش، وقسم ياد نمود که در غير اين صورت خودم را هلاک خواهم کرد. من در تعيين قيمت با فروشنده گفتگوى زيادى کردم تا به همان مبلغى که امام داده بود راضى شد، من هم پول را تسليم کردم وبا کنيزک که خندان وشادان بود به محلى که قبلا در بغداد تهيه کرده بودم، در آمديم. پس از ورود، ديدم نامه را با کمال بى قرارى از جيب خود درآورد وبوسيد وروى ديدگان ومژگان خود نهاد وبر بدن وصورت خود ماليد. گفتم: خيلى شگفت است که شما نامه اى را مى بوسى که نويسنده آن را نمى شناسى. گفت: آنچه مى گويم بشنو، تا علت آن را دريابى: من ملکه دختر يشوعا، پسر قيصر روم هستم، مادرم از فرزندان حواريين است واز نظر نسب، نسبت به حضرت عيسى دارم، بگذار داستان عجيب خودم را برايت نقل کنم. جد من قيصر ميخواست مرا در سن سيزده سالگى براى برادرزاده اش تزويج کند. سيصد نفر از رهبانان وقسيسين نصارى از دودمان حواريين عيسى بن مريم وهفتصد نفر از رجال واشراف وچهار هزار نفر از امرا وفرماندهان وسران لشگر وبزرگان مملکت را جمع نمود، آنگاه تختى آراسته به انواع جواهرات را روى چهل پايه نصب کرد، وقتى که پسر برادرش را روى آن نشانيد صليبها را بيرون آورد واسقفها پيش روى او قرار گرفتند وانجيلها را گشودند، ناگهان صليبها از بلندى روى زمين ريخت وپايه هاى تخت درهم شکست. پسرعمويم با حالت بيهوشى از بالاى تخت بر روى زمين درافتاده ورنگ صورت اسقفها دگرگون گشت وبه شدت لرزيد. بزرگ اسقفها چون چنين ديد، به جدم گفت: پادشاها! ما را از مشاهدى اين اوضاع منحوس، که علامت بزرگى مربوط به زوال دين مسيح ومذهب پادشاهى است، معاف بدار. جدم در حالى که اوضاع را به فال بد گرفت، به اسقفها دستور داد تا پايه هاى تخت را استوار کنند ودوباره صليبها را برافرازند وگفت: پسر بدبخت برادرم را بياوريد تا هر طور هست اين دختر را به وى تزويج نمايم تا شايد که اين وصلت مبارک، نحوست آن از بين برود. وقتى که دستور ثانوى او را عمل کردند، هر چه که در دفعه اول ديده بودند تجديد شد، مردم پراکنده گشتند وجدم با حالت اندوه به حرمسرا رفت وپرده ها بيفتاد. همان شب در عالم خواب ديدم مثل اينکه حضرت عيسى وشمعون وصى او وگروهى از حواريين در قصر جدم قيصر اجتماع کرده اند ودر جاى تخت منبرى که نور از آن مى درخشيد قرار داد. طولى نکشيد که (محمد) (صلى الله عليه وآله وسلم) پيغمبر خاتم وداماد وجانشين او وجمعى از فرزندان او وارد قصر شدند. حضرت عيسى به استقبال شتافت وبا حضرت (محمد) معانقه کرد وحضرت فرمود: يا روح الله! من به خواستگارى دختر وصى شما شمعون براى فرزندم آمده ام، ودر اين هنگام اشاره به امام حسن عسکرى (عليه السلام) نمود، حضرت عيسى نگاهى به شمعون کرده وگفت: شرافت به سوى تو روى آورده است، با اين وصلت با ميمنت موافقت کن، او هم گفت: موافقم. آنگاه ديد که حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) بالاى منبر رفت وخطبه اى بيان فرمود ومرا براى فرزندش تزويج کرد، سپس حضرت عيسى وحواريون را گواه گرفت، وقتى که از خواب بيدار شدم از ترس جان خود، خواب را براى پدرم وجدم نقل نکردم وپيوسته آن را در صندوقچه قلبم نهفته وپوشيده مى داشتم. از آن شب به بعد قلبم از فرط محبت به امام عسکرى (عليه السلام) موج مى زند تا به جايى که از خوراک بازماندم، وکم کم رنجور ولاغر شدم، وبه شدت بيمار گرديدم. جدم تمام پزشکان را احضار کرد وهمه از مداواى من عاجز گرديدند، وقتى از مداوا مايوس شدند جدم گفت: اى نور ديده! شما هر خواهشى دارى به من بگو تا حاجتت را برآورم. گفتم: پدر جان! اگر در به روى اسيران مسلمين بگشايى وقيد وبند از آنان بردارى واز زندان آزاد گردانى اميد است که عيسى ومادرش مرا شفا دهند. پدرم درخواست مرا پذيرفت ومن نيز به ظاهر اظهار شفا وبهبودى کردم وکمى غذا خوردم، پدرم خيلى خوشحال شد واز آن روز به بعد، نسبت به اسيران مسلمين احترام شديد انجام مى داد. در حدود چهارده شب از اين ماجرا گذشت. باز در خواب ديدم که دختر پيغمبر اسلام، حضرت فاطمه (سلام الله عليها) به همراهى حضرت مريم وحوريان بهشتى به عيادت من آمدند، حضرت مريم به من توجه کرد وفرمود: اين بانوى بانوان جهان، ومادر شوهر تو است. من فورى دامن مبارک حضرت زهرا را گرفتم وبسيار گريستم واز اين که امام حسن عسکرى (عليه السلام) به ديدن من نيامده خدمت حضرت زهرا (سلام الله عليها) شکايت کردم، فرمود: او به عيادت تو نخواهد آمد، زيرا تو به خداوند متعال مشرکى ودر مذهب نصارا زندگى مى کنى، اگر مى خواهى خداوند وعيسى ومريم از تو خشنود باشند وميل دارى فرزندم به ديدنت بيايد، شهادت به يگانگى خداوند ونبوت پدرم که خاتم الانبيا است بده، من هم حسب الامر حضرت فاطمه (سلام الله عليها) آنچه فرموده بود گفتم، حضرت مرا در آغوش گرفت واين باعث بر بهبودى من شد، آنگاه فرمود: اکنون به انتظار فرزندم حضرت امام حسن عسکرى (عليه السلام) باش که او را به نزدت خواهم فرستاد. وقتى از خواب بيدار شدم، شوق زيادى در تمام اعماق وجودم راه يافت ومشتاق ملاقات آن حضرت بودم تا اينکه شب بعد امام را در خواب ديدم، در حالى که از گذشته شکوه مى نمودم، گفتم: اى محبوبم، من که خود را در راه محبت تو تلف کردم، فرمود: نيامدن من علتى جز مذهب تو نداشت، ولى حالا که اسلام آورده اى، هر شب به ديدنت مى آيم تا آنکه کم کم وصال واقعى پيش آيد، از آن شب تا حال پيوسته در عالم خواب خدمت آن حضرت بودم. (بشر بن سليمان) پرسيد چگونه در ميان اسيران افتادى؟ گفت: در يکى از شبها در عالم خواب حضرت عسکرى را ديدم فرمود: فلان روز جدت قيصر، لشگرى به جنگ مسلمانان مى فرستد، تو مى توانى به طور ناشناس در لباس خدمتگزاران همراه با عده اى از کنيزان که از فلان راه مى روند به آنها ملحق شوى. من به فرموده حضرت عمل کردم، وپيش قراولان اسلام با خبر شدند وما را اسير گرفتند وکار من به اينجا کشيد که ديدى، ولى تا به حال به کسى نگفتم که نوه پادشاه روم هستم. تا اينکه پيرمردى که در تقسيم غنايم جنگى سهم او شده بودم، نامم را پرسيد، من اظهار نکردم وگفتم: نرجس. گفت: نام کنيزان؟ (بشر) گفت چه بسيار جاى تعجب است که تو رومى هستى وزبانت عربى است؟ گفتم: جدم در تربيت من جهدى بليغ وسعى بسيارى داشت، وزنى را که چندين زبان مى دانست، براى من تهيه کرده بود واز صبح وشام نزد من مى آمد وزبان عربى به من مى آموخت، روى همين اصل است که مى توانم عربى حرف بزنم. (بشر) مى گويد: وقتى او را به سامره خدمت امام على النقى (عليه السلام) بردم، حضرت از وى پرسيد: عزت اسلام وذلت نصارى وشرف خاندان پيغمبر (صلى الله عليه وآله وسلم) را چگونه ديدى؟ گفت: در موردى که شما از من داناتريد چه بگويم. فرمود: مى خواهم ده هزار دينار ويا مژده مسرت انگيزى به تو بدهم، کدام يک را انتخاب مى کنى؟ عرض کرد: فرزندى به من بدهيد، فرمود: تو را مژده به فرزندى مى دهم که شرق وغرب عالم را مالک مى شود وجهان را پر از عدل وداد خواهد کرد پس از آنکه پر از ظلم وجور شده باشد. عرض کرد: اين فرزند از چه شوهرى خواهد بود؟ فرمود: از آن کس که پيغمبر اسلام در فلان شب در فلان ماه وفلان سال رومى تو را براى او خواستگارى نمود، در آن عيسى بن مريم و وصى او تو را به چه کسى تزويج کردند؟ گفت: به فرزند دلبند شما، فرمود او را مى شناسى؟ عرض کرد: از شبى که به دست حضرت فاطمه (عليها السلام) اسلام آوردم، ديگر شبى نبود که او به ديدن من نيامده باشد. آنگاه حضرت امام على النقى (عليه السلام) به (کافور) خادم فرمود: خواهرم حکيمه را بگو نزد من بيايد، وقتى که آن بانوى محترم آمد فرمود: خواهرم اين همان زنى است که گفته بودم، حکيمه خاتون آن بانو را مدتى در آغوش خود گرفت واز ديدارش شادمان گرديد، آنگاه حضرت فرمود: اى عمه او را به خانه خود ببر و فرايض مذهبى و اعمال مستحبه را به وى ياد بده که او همسر فرزندم حسن و مادر قائم آل محمد (عليه السلام) است. منابع: کتاب غيبت، شيخ طوسى، ص 124. - کشف الحق، خاتون آباى، ص 34. |
|||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#24 | |||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Jan 2014
پست ها: 364
تشکرها: 312
در 209 پست 501 بار تشکر شده
|
![]() نقل قول:
اين هم فيش مناسبي براي جوابگويي به حضرتعالي http://www.pasokhgoo.ir/node/65956 و اين http://www.soalcity.ir/node/1628 |
|||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
#25 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Apr 2011
پست ها: 1,930
تشکرها: 11,344
در 1,879 پست 9,628 بار تشکر شده
|
![]()
البته شما میفرمایید برده داری طی این برنامه در یک قرن و نیم از جامعه اسلامی رخت بر بست
اما تا همین چندی پیش علنا در بسیاری از کشورهای اسلامی برده داری رایج بود. در سراهای سلاطین عثمانی کنیزها و خواجه ها تا همین صد سال پیش بودند. بماند که همین الان در مسجد الحرام هستند خواجگانی که وقف قرائت قران شده اند! برادر من، برده داری هنوز هم در عربستان و حتی کشور خودمان و غرب لغو نشده است. کارگری که برای 500 هزار تومان از صبح تا شب جان میکند، کم از برده ندارد. مردم غربی که اگر یک روز کار نکنند همه دار و ندارشان توسط بانکها غارت میشود نیز برده هستند. مساله این است که برده داری از هر دیدگاه عقلانی که به آن بنگریم عملی غیر انسانی و غیرقابل توجیه است. بهتر است از تفسیر عقلانی این قضیه بگذریم و برده داری در اسلام را از روی تعبد بپذیریم، اما به برده داری غربی بتازیم. چرا که غرب مدعی تعقل است و از نظر عقل این عمل غیرقابل قبول.
__________________
« ژنرال كنسول، من مي خواهم كه هفت دولت به زير بيرقِ دولت ايران بيايند، من زير بيرقِ بيگانه نمیروم» ستارخان |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | |
نحوه نمایش | |
|
|