آخرین ارسالات تالار |
|
![]() |
|
ابزارهای موضوع | نحوه نمایش |
![]() |
#1 | ||||||||||||||
![]() ![]() ![]() تاریخ عضویت: Nov 2008
پست ها: 107
تشکرها: 695
در 100 پست 358 بار تشکر شده
|
![]() نیروی پیشرانندۀ ما در تداوم مسیر رشد عاطفی آنچه کمتر عیان است، این است که ما از نیروی پیشرانندهای همانقدر درونی، همانقدر قدرتمند، هرچند اینبار به درازای عمرمان، در جهت رشد عاطفی برخورداریم. بدون هیچگونه ابهامی، میتوان گفت ما در مسیر ناگزیر توسعۀ عاطفی قرار گرفتهایم، مگر اینکه با مانعی درونی یا بیرونی مواجه شده باشیم. تفاوت روشنی که در فهم این دو نیروی پیشراننده وجود دارد این است که ما درک و تصویر روشنی از معنای رشد کامل جسمانی داریم، ولی تشخیص اینکه بلوغ متناظر عاطفی به چه شکل خواهد بود کار نسبتاً دشواری است. در این راه، میتوانیم پاسخی دو وجهی را در نظر بگیریم: نیروی پیشرانندۀ رشد عاطفی ما، از دو رشته تنیده شده است: اولی ارادۀ معطوف به «وصل شدنِ[1]» فراگیرتر و عمیقتر و دیگری ارادۀ معطوف به «بیان خود[2]» بصورتی گستردهتر و عمیقتر است. اگر ابتدا تجربۀ وصل شدن را در نظر بگیریم، میتوانیم چنین بگوییم که ما از خواستی شدید برای دور شدن از تنهایی، شرمساری و جدایی، و یافتن فرصتی برای تفاهم، صمیمیت و همدلی برخورداریم. ما عمیقاً مشتاقیم تا تصویری اصیل از آنچه معرف ماست را با دوستان، معشوقان و آشنایان جدید در میان بگذاریم، و همزمان، بصورت ذهنی به دنیای احساسات و تجربیات آنها وارد شویم. آنچه ما «عشق» مینامیم، تنها بخشی جزئی از این ارادۀ معطوف به وصل شدن است که در گسترهای از فعالیتها و انواع روابط تجلی مییابد و بدن و تمایلات ما به نزدیکی جسمی، تماسها و بازیهای جنسی را نیز در بر میگیرد. منظور از ارادۀ معطوف به بیان خود، تمایل ما به فهمیدن، متمرکز شدن و شکل خارجی دادن به اندیشهها و ظرفیتهای خلاقانه و خردمندانۀ ماست. پیشرانندهای که بویژه خود را در فضای کار و فعالیتهای ظریف ما به منصۀ ظهور می رساند. ما به دنبال یافتن درکی هرچه وسیعتر از محتویات ذهنی خود، بخصوص ارزشها، لذتها و نحوۀ نگرشمان و همزمان یافتن راهی برای ابراز و تجلی هستیم که بتواند آنها را برای دیگران آشکار، قابل فهم و سودمند سازد. ما زمانی احساس خواهیم کرد که زندگی غنیای داشتهایم که توانسته باشیمشکلی و صدایی به بخشی از دریافتهایی که درون ما در جریان هستند بدهیم، و به طریقی، هرچند کوچک، نقشی ثمربخش از خود در دنیا بجای گذاشته باشیم. این دو وجه از نیروی پیشرانندۀ رشد عاطفی، میتوانند دستگیر ما در سختترین لحظات ناکامی ما باشند. بخاطر اهمیت ازلی ارادۀ معطوف به وصل شدن است که تجربیاتی چون قطع شدن یک ارتباط دوستانه، از دست رفتن تماس جسمی در یک رابطۀ قوام یافته یا نیافتن کسی در شهری جدید که بتوان به او چشم در چشم نگریست، اینچنین دردناک هستند. زمانی که فکر میکنیم تحصیلات ما نمیتواند ذهن ما را به خود مشغول کند، شغل ما بازتابی از علایق ما نیست، یا در یک عصر جمعه، به طریقی گیجکننده احساس میکنیم که استعدادهای ما به هدر خواهند رفت، همگی تجربیات رنجآوری هستند که بخاطر قدرت ارادۀ معطوف به بیان خود به آنها دچار میشویم. همین نیروست که موجب رشک بردن ما نسبت به دوستی میشود که شنیدهایم در زمینهای که آرزویش را داشتهایم موفقیتی کسب نموده است. نامیدن این بخش از طبیعت انسانی بعنوان نیرویی پیشراننده، و معادلسازی آن با نیرویی که به بلوغ جسمانی میانجامد، تأکیدی است بر طبیعت ضروری و گریزناپذیر و از این رو، قدرت و چیرگی آن بر ما. تلاش برای توقف رشد عاطفی به همان اندازه گمراهکننده، دردناک و بیمعنی است که بستن پاها. این نیروی پیشراننده بر هر شکلی از گزینههای متداول از جمله میل به مورد احترام بودن، پول و امنیت پیشی میگیرد. این نیرو تا زمانی که به درستی شنیده نشود دست از سر ما بر نمیدارد. ممکن است باعث شود ما از ازدواجی که باقی ماندن در آن از بسیاری جهات آسانتر مینماید خارج شویم، یا شغلی را که از نظر مالی بسیار راحت و مناسب است را برای رسیدن به شغل دیگری که پاسخ مناسبتری به ندای عمیق و دورنی ما میدهد، ترک کنیم. اگر نیروی پیشرانندۀ رشد عاطفی کماکان مورد بیتوجهی قرار گیرد یا احتمالاً برای ما ناشناخته بماند، ممکن است در طلب شنیده شدن تمام زندگی ما را با شکست و سقوطی ناگهانی مواجه نماید. این نیرو آن هنگام که از انتظار لبریز شد، میتواند ما را به سادگی به ورطۀ فلجکنندۀ افسردگی بیفکند یا ما را در اضطرابی طاقتفرسا، محبوس سازد. این نیروی ناکام و بازداشته شده، با شکستن ما به این طریق تلاش میکند تا مورد توجه و همراهی قرار گیرد و همۀ فقدان توجه و در جریان بودن خود را در مقاومت و فشاری خرد کننده بروز میدهد. این سقوط ناگهانی، تلاشی غیرمستقیم در جهت ایجاد فرصتی است برای عبور از مانع و جلو رفتن، که همانامرحله جدیدی است درمسیر رشد عاطفی. با دریافتی روشنتر از اهمیت بنیادین نیروی پیشرانندۀ رشد عاطفی، میتوانیم نشانههای ناکامی آن و منطق اشتیاقهای قوی خود را بهتر تشخیص دهیم. همچنین، در مواقعی که ما مسیر ثابت و یکنواخت زندگی خود را به نام آن، دچار دگرگونی مینماییم، میتوانیم با آمادگی بیشتری آنچه پشت رفتار گیجکنندهمان وجود دارد را به خود و دیگرانی که به ما اهمیت میدهند توضیح دهیم: اینکه ما عقلمان را از دست ندادهایم، ما جایگاه مقام و موقعیت را به رسمیت میشناسیم و علاقهمندیم کمتر پیچیده و سختگیر باشیم. موضوع صرفاً این است که ما میخواهیم وجهی دیگر و چه بسا حیاتیتر از طبیعت خود را محترم بشماریم: ما تحت تسلط ضرورتی درونی هستیم تا در مسیر رشد عاطفی خود گام برداریم. عنوان اصلی مقاله: The Drive to Keep Growing Emotionally ترجمه: خودم منبع: The Book Of Life [1] Connection [2] Self-Expression |
||||||||||||||
![]() |
![]() |
![]() |
کاربران در حال دیدن موضوع: 1 نفر (0 عضو و 1 مهمان) | |
ابزارهای موضوع | |
نحوه نمایش | |
|
|